امروز یه روز تازه هست؛ کلاس بودم که استادمان یک روایت بسیار زیبا از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل نمود:
هر کسی قلبش یقین نداشته باشد، عملش او را اطاعت نمیکند
در توضیح این روایت باید بگویم که ما انسانها در زندگی خودمان همه چیز را مهم میپنداریم مگر خدای متعال رو...
مثلا شب گذشته به خاطر مشاغل مهم دیر خوابیدی
دو حالت رو برای اینکه بگویم قلب ما هنوز به خدا یقین ندارد بیان میکنم.
1- ساعت 2:30 نیمه شب شده و یک مرتبه با صدای جیغ بچهات از خواب میپری و چون این بچه از جانت عزیزتر است. اصلا به این فکر نمیکنی که دیشب ساعت 2 خوابیدم سریع بچه را برمیداری و به بیمارستان میبری و تا صبح کنار تخت بچه مینشینی و اصلا خواب به چشمانت نمیرود...
2- ساعت 6 صبح شده و خورشید تا 15 دقیقه دیگه طلوع میکنه، خانمت میخواد تو رو از خواب بلند کنه تا صدات میزنه محمودآقا!!!! میگویی بابا ولم کن دیشب ساعت 2 خوابیدم صبح که پاشدم قضاش رو میخونم...
حالا خودت بین دو حالت قضاوت کن در حالت اول هنوز نیمساعت نیست که خوابیدی ولی بچه رو میبری دکتر و تا صبح کنار تختش هستی ولی در حالت دوم حدود 3 ساعت خوابیدی ولی نمیخواهی بلند شوی و نمازت رو بخونی!!!!
سؤال من این است چرا خدا رو در زندگی تا محتاج و گرفتار نشویم مورد خطاب قرار نمیدهیم....
اگه بیپول شویم، اگه همسرمان مریضی سخت داشته باشد، اگه فرزندمان مریض شود، اگه مادرمون مریض بشه و... در این مواقع خدا هست ولی وقتی خوش هستیم شیطان رو مهمان زندگی دنیوی خود میکنیم....
خیلی دوستون دارم تا فرصتهای بعدی
یـــــا عــــــــــــــــلی